فصل تکثیر رامسس هاست
فصل تورم سامری ها
پیل های خباثت آمده اند
و زمین
شرمگین و سر به زیر ...
ای قدس!
آنگاه که مارشال ها
فتح یک مدرسه را جشن می گیرند
وخاخام ها
ریشهاشان را
به خون کبوترانت
خضاب می کنند
خشمت را
چگونه می بلعی؟!
وقتی هزار ابن ملجم
درشبستان تو ایستاده اند
تا فرق هزار امام را بشکافند
وقتی دود نارنجک ها
دود دیوان تمدن
راه را بر تنفس تو می گیرد
وشیرکودکانت
باروت می شود
ودردهای تو
در رگ های هزار شاعر می دود
چگونه بی هیچ زلزله ای ایستاده ای؟!
ای سرزمین عشق ها و پرستش ها!
دوزخیان
انجیر و زیتونت را
ناسپاسانه می خورند
ودرشهرک های توطئه
در کوچه های رذالت
ودکای دنائت
سرمی کشند.
نگاه کن ای قدس!نگاه کن!
انگور " الخلیل"
خرمای " خان یونس"
وپرتقال " یافا"
سفره ی کدام ابلیس را
رنگین می کند!
نگاه کن ای قدس ! نگاه کن!
اردوگاه
هر صبح
با گلوله،اذان می گوید
و هر غروب
با خون
افطار می کند
باید خیلی ها را
در "کنیسه ی قیامت" 1
به صلیب کشید
ودر "بحرالمتوسط " 2
دفن کرد
باید در انهدام جاهلیت
شتاب کرد
باید همچنان
در خیابان های مقاومت
سر بلندی کاشت
وبه جولان،بلندی داد
وبه سینا، نور
باید به " دریای مرده" 3
زندگی بخشید.
باید بر هر بام
حماسه آفرید
وبر هر تانک
هزار کوکتل بارید
باید امام شد
باید امام داشت.
___________________________
1.این کنیسه را قسطنطین در حدود سال 326میلادی،روی قبر موهوم عیسی (ع)در بیت المقدس ساخت و صلیبیون در سال های 1130_1149 آن را تجدید بنا کردند.
2 .دریای مدیترانه
3 .بحر المیت
* * * می توانستی اما برای خدیجه کبری(س)
می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی
می توانستی از فراز کاخ های زمرد
کاروان هایـت را تماشا کنی
که از تجارت حبشه و شام می آیند
می توانستی ...
می توانستی
اما تو
برحصیر کهنه ی یتیمی نشستی
که بوی فرشتگان می داد ...
سلام خدا گوارایت باد
روزی که تو
نیمه ی خرمایت را
به پیامبر ، بخشیدی
آسمان ، تو را
مادر مادر امامان کرد .1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-
سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.
انا لله وانا الیه راجعون برای دوست که دستان گرمی داشت
شب
روبان عکس هایت شد
دیوار های شهر
تکان خورد
و زمین
زیر پایم لرزید
آه ای برادرترینم !
صاعقه ای
زانوانم را سوزاند
صخره های نمک
بر شانه هایم فرود آمد
و مهره هایم در هم شکست
آه ای برادرترینم !
هرگز نخواه
در آتش
صبور بمانم
ابرهای سیاه
شهر را
به طوفان سپرده اند
و نفس های کوچه
به شماره افتاده است
چه خونی
در چشم های سیاه پوش خانه
شتک می زند ؟!
هرگز از من
صبوری نخواه
هرگز ...
بعد از تو آیا
باز هم
گیلاس ها
با لبخندهای سرخ
از راه می رسند
و گردوی باغچه
دوباره
قد خواهد کشید؟!
آه ای برادرترینم !
بعد از تو هر غروب
به کدام ستاره
سلام کنم
و هر صبح
با کدام سپیده
برخیزم ؟!
دریا شدن به مناسبت ورود حضرت امام (ره) و آن روزهای خوب
یک شب نشستند و گفتند : خورشید را سر ببرید
باران خنجر بباریــــــــد ، بال کبوتــــر ببریــــــــــد
یک شب نشستند و گفتند : باید که باران نباشد
حتی گل کوچکی هم ، در ذهن گلدان نباشـــد
احساس جنگل بسوزد ، فرزند دریــــــــــا بمیـرد
یعنی پرنــــــــده نخواند ، در سوگ گل ها بمیـرد
دل های ما در قفس بود ، بــــا میله ها هم نفس بود
گل ها همیشه به تبعید ، غوغای خاشاک و خس بود
داغی به جان صنوبـــــــر ، زخمی به جسم سپیدار
فصل تبـــــــر بود و آتش ، بازار گل کردن خــــــــــار
چون آسمان ایستــــــادی ، صد کهکشان در نگاهت
شب تا سحــر می نشستند ، ماه و ستاره به راهت
پا در رکـــاب نسیمی ، یک صبح روشن رسیــــــــدی
در بـــاغ زیبای میهن ، صدها چمن لاله دیــــــــــــدی
باریدی آن سان که هر جوی ، احساس دریا شدن کرد
گل در هـــــــوای زمستـــان ، اندیشه ی وا شدن کرد
آیینــــــــه ، آییـــــــن ما شد ، رسم شکفتن به پا شد
دلواپسی ها گذشتنــــــد ، دل با خدا آشنــــــــــا شد
بهمن 76
این همه فرشته
لابه لای شاخه های بهشتی ات
لانه کرده اند
آه ای سرو سر کشیده ی آسمان تبار !
همسایه ی سال های لبخند و سلام !
زیر برگ کوچکی
به نگاهی
گاهی
یک غنچه مهربانی
تعارفم نمی کنی ؟
نامت را
پروانه ای کرده ام
لابه لای دفتری که می دانی
دلم را ورق نمی زنم
می ترسم
از پر کشیدن و رفتن
پروا نکنی
****************
- سلام
- سلام
کجا می روی
با نسیمی که هر روز
از انحنای کوچه
غزل خوان می گذرد
کجا می روی
با چشمه ای که
هر شب
در کوه های پشت خانه
باماه قدم می زند
یادت را
آه
پیش از نماز صبح
در سجاده ام می گذارم
و برای رسیدنت
زیر باران
دعا می کنم
از پشت پنجره های اشک
می بینمت گاهی
عبور می کنی
از خیابان های خاطره و دلتنگی
با زنبیلی از
سکوت و سپیده
آنقدر
آبی قدم می زنی
آنقدر
ستاره با تو اند
که پشت هزار آسمان
از حسادتشان
خم می شود
************
نشناختمت
اما
مهربان تر از تو
هیچ بارانی نیست
با آن که
هر روز
قطره قطره
با آیینه ها
خدا حافظی می کنی
دوبیتی های عاشورایی برای اربعین حسینی
برای آن که رویــــــــــت را ببوسند
لب آلاله بویــــــــــــــت را ببوسنـد
ملایک مادران ، صف می نشینند
گلویــــت را ، گلویــــت را ببوسند
* * *
دلی دارم ، دلی دارم ، فدایـــــــــت
سر آشفتـــــــه بازارم ، فدایـــــــــت
دوبیتی می نویسم ، از غم دوست
دوبیتـــی های بیمارم ، فدایــــــــت
* برای شش ماهه ی امام حسین (ع)
همواره بـــرای نوگلم مـــــــادر باش
خونیـــن جگر وشکسته و پرپر باش
ای لاله که خون کربلا در تن توست
قنداقه ی خونین علی اصغــــر باش