به حق برایتان می گویم : بنده نمی تواند خدمتگزاردو پروردگار باشد و هرچه بکوشد، باز یکی را بر دیگری ترجیح خواهد داد. همچنین خدا دوستی و دنیا دوستی، برای شما جمع نخواهد شد . [عیسی علیه السلام]
 
سه شنبه 94 خرداد 26 , ساعت 3:43 عصر

 

شهدای غواص

 

                                        تقدیم به 175 غواص شهید و شهدای گمنام

* لحظه های آبی تر


خانه آن روز ها کبوتــــــــــــــر داشت

کوچه مان سایه ی صنوبــــــر داشت

آسمان،لحظــــــه های آبــــــــــــی تـر

عشق،رنگین کمان بهتــــــــــر داشت

دشت ، از موج چلچلــه لبــــریـــــــــــز

لاله ، همسایه های پـــــرپــــر داشت

سینه سرخی که زخم برمی داشت

در کنارش هزار مـــــــــــــــادر داشت

سبز تر بــــود شعــــر شاعــــر شهــر

بیت هایـــــــش صف دلاور داشــــــت

دل مــا واژه هـــــای سرخ تــــــــــو را

آیـــه آیــــه ، عجیــب ، باور داشـــــت

خیبــر خصم اگر علـــــــــــــم می شد

میهنم بازوان حیــــــــــــــــدر داشـــت

پیش نیرنگ  هر معاویــــــــــــــــــه ای

صد و هفتـــــــــاد و پنج ابـوذر داشت ...


دوشنبه 94 خرداد 11 , ساعت 10:45 صبح

گل یاس

*** به امام عصر


آسمان

صبح به خیر می گوید

زمین

بیدار می شود

و هزار ماه

در انتظار سلام تو

صف می کشند

تو می آیی

و شب دنباله دارمان را

به آفتاب می رسانی

 

می آیی

جاده ها

به راه می افتند

کوه ها

حسین حسینت را

با صلابت

تکرار می کنند

و بیداد ها

در پرده های مشوش شب

گم می شوند

می آیی

دشت ها

صلوات می فرستند

و تو

مشت غنچه ها را

با مهربانی

باز می کنی . . .


یاس های جهان

نفس های توست

 


سه شنبه 94 خرداد 5 , ساعت 1:21 صبح

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT_JM_J8IBiaduKDuiE3aENOw7yHZPrpP87g0MRDnVkOUPkekFe

 چند کوچک خودمانی


***روزگاری کوه بودم

     سالیانی دریا

     کاش آدم می شدم

     یک روز


*** ستاره ها که می آیند

      ماهی

      روشن می شود درمن

      خورشیدم را

      قرن ها پیش

      به سیاهی ابر ها سپرده ام


*** چه انتظاری داری

       از من

       حتی امام (ع)

       راز هایش را

       به چاه ها می گفت

       در سایه های سنگین شب


پنج شنبه 94 اردیبهشت 24 , ساعت 11:15 صبح

جنایات آل سعود

 

*به شاهزادگان خونریز             می گویند مارها تا نیم ساعت پس از جدا شدن سرشان ، می توانند نیش بزنند

 

 چه خیال های باطلی

آنچه در سر دارید

شاخ های بوفالو نیست

شاخک های سوسک اند

همه می دانند

لنگه کفشی

برایتان کافی است

چه توهّمی !

چه توهّمی !

خیال می کنید

کرگدن های گردن کلفتید ؟

شما

قاطر های باربرید

شخم می زنید

برای یک مشت علف

هر چند ، گاهی

لگد ی هم می پرانید ...

دیگر بس است

هیچ کس

به حسابتان نمی آورد

حتی اگر هزار بار

توله هاتان را

تکثیر کنید

و پوزه هاتان

اقیانوس های جهان را

نجس کند

حتی اگر تعفنتان

از هزار پنجره جهنمی

هجوم آورد به ما

حتی اگر چنگیز شوید

و نیشابورمان را

ویران کنید ...

هیچ کس

به حسابتان نمی آورد

شما

مارهای مرده اید

که هنوز هم

نیش می زنید

به مهربانی باران

نیش می زنید

به زمزمه های صبح

...

به زودی

نوادگان اویس

به یاری عشق

عقده های هزار سرتان را

در عدن

در صنعا

در تعز ...

له خواهند کرد

 


پنج شنبه 94 اردیبهشت 10 , ساعت 9:34 عصر

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRl9ydWsCvLi-4y3VWMQ48m8j80V0BTUZ--TmH22buhId76Yq18Jw

 

* برای پدرم که در سپیدی زمستان رفت


می بوسم

شانه هایت را

که تکیه گاه زمین بود

دست هایت را

که بوی خاک می داد 

بوی گندم

و زخم هایت را

که تقویم مظلومیت انسان بود

تقویم دردمندی تاریخ

از تو بنویسم

حکایتی می شود

حکایتی

بهار که می آمد

آرام ، آرام

پلک جوانه ها را

باز می کردی

و خوشه های سبز

خوشه های طلایی

قامت می بستند پشت سرت

همیشه

پیشنماز مزرعه بودی

امام گندمزار

و سجاده و مهر

نیمی از سرمایه ات بود

چه شب هایی !

 همسفر بودی با ماه

و آوازهای آبی حبله رود را

با لهجه ی مهربان ایل

تا سپیده دم

تلاوت می کردی

دور دست ترین ستاره ها

چشم انداز تو بود ...

امّا

آسمان من

از جایی آغاز می شد

که تو ایستاده بودی ...

 

از توگفتن

همیشه

غنچه های انار را

در دفترچه های مشقم

می شکفت

اما امروز

واژه هایم

بی حس شده اند

یخ زده اند

زمستان

جای تو

تکیه داده است

به پشتی ایوان روبه رو

خدا حافظ

ای گرمی لحظه های سلام

خدا حافظ ...




 

 


شنبه 94 اردیبهشت 5 , ساعت 12:53 صبح

http://www.womenhc.com/media/blogs/kosar-toysarkan/M45.jpg


سرک می کشم گاهی

به خانه ی تپشناکت

به ویرانه های قدیمی قلبم

تو

همیشه آنجایی

می خوانمت

آرام

با زمزمه های روشن صبح

با گلواژه ی سلام ...

می خوانمت

از مقدمه تا متن


در نیمه های تو

باران می گیرد

آسمان

سیاه می شود

می بینمت

در آن سوی آب های شور

در آن سوی شاخه های سیاه

...

ستاره ها

بی گناهند

موریانه های مغز مرا

نفرین کن


شنبه 94 فروردین 22 , ساعت 4:29 عصر

 

مادر

 *به مادران ماه


با سلام تو

چراغ ستاره

روشن می شود

و ماه

با لالایی هایت

پشت ابر های تیره ی سر گردان

خواب های شیرین می بیند

ترانه های ایلاتیت

سرود زندگیند

لبخند هایت

هزار سپیده ...


مادر ماه !

آفتاب

هر روز

از پشت پلک های تو

طلوع می کند ...


آه ای خمیده ی سربلند !

پیش از آسمان

بالای سرم بودی

و پیش از سایه

در کنارم


تا همیشه

سوگند بزرگم

شیر پاک توست

ای آبی وسیع !

از ابر سپید گیسوانت

شرمنده ام


سه شنبه 94 فروردین 4 , ساعت 8:8 صبح

http://moudeomam.com/images/stories/hojoom.jpg

 

*به فاطمه زهرا (س)

گاهی تبری به شاخ توحیـد زدنـد

گاهی لگدی به جـان امّیــد زدنـد

آن شب صفتان بی بصیرت ، آخـر

آتش به در خانه ی خورشید زدند

 


جمعه 93 اسفند 29 , ساعت 8:30 عصر

 

http://upimagens.com/imagens/299996ATgAAADNaICa-IsXjHB2GaeVSpcNBGBEACGdx3ROZbhaQ_o2aBr5DuWMeUWGRkcHS-5zQoUI76ckMWrMPb9c11sU1QRtAJtU9VAVajFHBtb7OhxSOx52rcEzYU3HGg.jpg

*ای بهار معطر !          به امام عصر (عج)

 

ای بهار معطّــــــــر به دستــت !

آفتاب منــــــــــــوّر به دستـــت !

 

صف به صف تشنگانـی اسیریم

روح صد چشمه کوثر به دستت!

 

کاروان شهیـــــــــــدان رسیدنـــد

ایــن همه سرخ پر پر به دستت!

 

تاب طوفــــــــــان و آتش نــداریم

ای نسیــــــــــم مطهّر به دستت!

 

بــال پـــروازمــــــان را بیـــــــــــاور

آسمــان و کبوتـــــــــر به دستت!

 


یکشنبه 93 اسفند 17 , ساعت 11:7 صبح

http://armiita.persiangig.com/armita%20%2816%29.jpg

 

* دختر آفتاب

در آغاز راه

به قله رسیده ای

دختر آفتاب!

شادمان باش

پدرت

چندمین ستاره بود

از منظومه ای بزرگ

در کهکشانی دور

که به آسمان برگشت

به وطنش

وقصیده ی بلند نگاهت را

به تماشای عشق

فرستاد

و اینک ماه

به حرمت تو

تاریکی را کنار می زند

راه تو روشن است

دختر آفتاب !

دست ما را هم بگیر

تا از آوازهای آبی آسمان

چیزی

دریابیم


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ