سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان روزى درویشان را در مالهاى توانگران واجب داشته . پس درویشى گرسنه نماند جز که توانگرى از حق او خود را به نوایى رساند . و کردگار ، توانگران را بازخواست کند از این کار . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 95 اردیبهشت 2 , ساعت 1:16 صبح

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRl9ydWsCvLi-4y3VWMQ48m8j80V0BTUZ--TmH22buhId76Yq18Jw

 

* برای پدرم که در سپیدی زمستان رفت


می بوسم

شانه هایت را

که تکیه گاه زمین بود

دست هایت را

که بوی خاک می داد 

بوی گندم

و زخم هایت را

که تقویم مظلومیت انسان بود

تقویم دردمندی تاریخ

از تو بنویسم

حکایتی می شود

حکایتی

بهار که می آمد

آرام ، آرام

پلک جوانه ها را

باز می کردی

و خوشه های سبز

خوشه های طلایی

قامت می بستند پشت سرت

همیشه

پیشنماز مزرعه بودی

امام گندمزار

و سجاده و مهر

نیمی از سرمایه ات بود

چه شب هایی !

 همسفر بودی با ماه

و آوازهای آبی حبله رود را

با لهجه ی مهربان ایل

تا سپیده دم

تلاوت می کردی

دور دست ترین ستاره ها

چشم انداز تو بود ...

امّا

آسمان من

از جایی آغاز می شد

که تو ایستاده بودی ...

 

از توگفتن

همیشه

غنچه های انار را

در دفترچه های مشقم

می شکفت

اما امروز

واژه هایم

بی حس شده اند

یخ زده اند

زمستان

جای تو

تکیه داده است

به پشتی ایوان روبه رو

خدا حافظ

ای گرمی لحظه های سلام

خدا حافظ ...


جمعه 95 فروردین 20 , ساعت 12:5 صبح

http://upimagens.com/imagens/299996ATgAAADNaICa-IsXjHB2GaeVSpcNBGBEACGdx3ROZbhaQ_o2aBr5DuWMeUWGRkcHS-5zQoUI76ckMWrMPb9c11sU1QRtAJtU9VAVajFHBtb7OhxSOx52rcEzYU3HGg.jpg

 

سبد های اندوه را

با شب هایم

تقسیم می کنم

چمدان های شادی را

با تو ...

می گویند

عید آمده است !

عید !

آه اگر شاخه گلی می خواهی

خیال بهار آورت را

                         بفرست


دوشنبه 95 فروردین 9 , ساعت 11:35 عصر

 

http://up.vbiran.ir/uploads/2996614210966321532_444%20co.jpg

 *به مادران ماه


با سلام تو

چراغ ستاره

روشن می شود

و ماه

با لالایی هایت

پشت ابر های تیره ی سر گردان

خواب های شیرین می بیند

ترانه های ایلاتی ات

سرود زندگی اند

لبخند هایت

هزار سپیده ...


مادر ماه !

آفتاب

هر روز

از پشت پلک های تو

طلوع می کند ...


آه ای خمیده ی سربلند !

پیش از آسمان

بالای سرم بودی

و پیش از سایه

در کنارم


تا همیشه

سوگند بزرگم

شیر پاک توست

ای آبی وسیع !

از ابر سپید گیسوانت

شرمنده ام


شنبه 94 اسفند 22 , ساعت 12:20 عصر

https://encrypted-tbn2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcR7ej-GK7ElU0HjRtPTBYRdUHBzA6WkgZcxo_Uexvf9_q5K1OSIبه آستان بی نشان فاطمه زهرا (س)

 

 

گاهی تبری به پای توحیـــد زدنـد

گاهی لگدی به جـان امّیـــد زدنـد

آن شب صفتان بی بصیرت ، آخر

آتش به در خانه ی خورشیـد زدند


پنج شنبه 94 اسفند 13 , ساعت 10:6 عصر

 

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1394/7/18/3662979_690.jpg

ماه

آغاز نام تو بود

تاریکی

پایان راه من

چه غفلتی !

چه غفلتی !

می توانستم

زمزمه های زندگی را

از رودخانه ای بیاموزم

که سر به زیر و مهربان

رمزآلود

از حوالی چشم های روشن تو

می گذشت

و سحر گاهان

حریر آواز هایش را

به تنهایی پل

می بخشید

می توانستم

در مهتابی تو

از آن همه سنگلاخ

از آن همه پرتگاه هول انگیز

عبور کنم

با بال های عشق

می توانستم امّا ...


ماه

آغاز نام تو بود ...


 


شنبه 94 اسفند 1 , ساعت 11:40 عصر

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSA0jbjJjilNKTGhH9B0i3n0kduLzJzQNHzzv1z3a9-LFdooB6mjg

 

 

 * * دنیا برای تو نبود          * به آستان بی نشان فاطمه زهرا (س) 

 

                دنیا برای تو نبود                                                

                ای زیور گردنت                                    

                تسمه ی مشک !   

                دنیا برای تو نبود ... (1)

                        

                 می دانم 

                 پینه ی  دستانت را 

                هر روز 

                با علی (ع( 

                قسمت می کردی 

                ودستاس تو  

                آسمان را می چرخاند (2)

 

                 دنیا برای تو نبود 

                 تردید دارم 

                 خرمایی از فدک 

                 خورده باشی 

 

                 کاش می دانستم  

                 وقتی ستارگان 

                 تو را تشییع کردند 

)  امام                  ع( 

                 اشک هایش را  

                 به کدام گوشه ی بقیع

                                      بخشید!

------------------------------------------------

1- رسول خدا : دنیا برای محمد(ص) وآل محمد (ص)نیست : شهیدی، دکتر سید جعفر ، زندگانی فاطمه زهرا

2- علی (ع) : فاطمه(س) در خانه من آنقدر دستاس کرد که دستانش پینه بست

 ، آنقدر با مشک آب کشید که بند مشک بر شانه اش جای انداخت

 و آنقدر خانه را روفت که جامه اش رنگ خاک گرفت : شهیدی ، دکتر سید جعفر ، زندگانی فاطمه زهرا


یکشنبه 94 بهمن 11 , ساعت 11:42 عصر

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRfhfBf3Iqkxno84yWyPKzWvI3entIe03uFDmGwbmxAxvyWVwyVfg  

  به لاله های سرخ انقلاب

 

شانه هامان ،قلمرو شب بود

روزگار شکستن پــــــــــر ها

خنجر تیـــرگی فرو می رفت

در تن آفتاب بــــــــــــــاورها

 

فصل زخم و نمک، زمانه ی آه

فصل در هم شکستن ما بــود

هم گلوی بریده ی مهتـــــــاب

هم مزار ستاره، آنجــــــــا بود

 

خشکی و آتش وعطش را باغ

جای سبزینه ها به تن می کرد

هر درختی جوانـــــه هایش را

زیر خــاک ستم ، کفن می کرد

 

نخل های بلنـــــــــــــــد آزادی

دار هر سرو و هر صنوبـــر بود

شبنم گونــــه های گل ها هم

خون مظلوم صد کبـــــــوتر بود

 

حرف سبـــــز بــرادری ، ممنوع

فصل شمشیر و کینه و غم بود

جــــای جولان کرکسان، بسیار

سقف پـــرواز کاکلی ، کم بــود ...

 

تا که خورشیـــد مهربان، خندیـد

روشنی را به رنگ دل ها دوخت

با گل و سبزه ، همزبانی کــــرد

عاشقی را به لالــــه ها آموخت

 

خاک ، سرگرم مهــــربانی شد

خنده ی غنچه را به صحرا داد

نقش مرداب ، از ضمیرش رفت

آ ب و آییــــــنه ، رود و دریا داد

 

بــــاد آشفته ، عاشقی ها کرد

با درخت نجیب هشیـــــــــاری

کوچه با کوچه ، مهربان تر شد

در خیـــــابــان سبـــــز بیداری


جمعه 94 بهمن 9 , ساعت 8:48 عصر

https://encrypted-tbn2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSIVlBk8uZb14CGcfrTYpKNkVAYGpq4oGZVbcrhSer_oevcjymNAg

 

با باران می آیی

در باران می روی

دوردست ها

دریایی

همچنان می سوزد


********

 

شب

شعله های یاد تو

از راه می رسند

شانه های یخ زده ام

گرم می شوند

می آیی

در راهی

عن قریب می رسی

...

آه

چه خواب های پریشانی !

چه دروغ های شــیرینی !


********


بعد از تو

چه خورشید هایی که

هر روز

در من می میرند

چه طوفان هایی که

هر شب

در چشم هایم

زنده می شوند

چه صخره هایی که

در رگ هایم

می غلتند

چه شعله هایی !

چه فتنـــه هایی !

چه ...

 


پنج شنبه 94 دی 17 , ساعت 12:25 صبح

شهادت شیخ باقر النمر

* برای شیخ شهید باقر النمر


بتخانه ها

رو به راهند

 جاهلیت نو

دلّالان حجاز

خدایانشان را

در سواحل تایمز

در کارخانه های مدرن تل آویو

مونتاژ می کنند

و در بورس های منهتن

به حراج می گذارند

و کلید داران بی حیا

نمرود های جهان را

از آن سوی دریاها

به مکه می آورند

با کاروان های آتش

برای پسران ابراهیم

...

حق با تو بود شیخ !

چه گرگستانی است

این کاخ های مرمرین !

هفت هزار گرگ

هفت هزار کرگدن عصبانی

با دندان های مصنوعی

آرامش بیابان را

تکه پاره می کنند

حق با تو بود

دنیا چقدر شمر

دنیا چقدر حرمله دارد شیخ !

دنیا چقدر ...

آه ای خدای شن ریزه ها

خدای ابابیل ها !

خدای طبس

ابرهه ها آمده اند

عبدالمطلبی نیست

خانه ات را

با انبوه فیل ها

تنها نگذار

 


یکشنبه 94 دی 6 , ساعت 11:36 عصر

 

-http://persian-star.net/1393/5/1/Moon/23.jpg

1-
همراه ماه


از راه می رسی


انبوه ستاره ها


به آینه ها


سلام می کنند


باران


آغاز می شود


2 -

کنارم باش گاهی


آی


ماه بالا سر !



3-
دست هایم را بگیر


برف می بارد


در پایان راه

 

4-

یادت


گندمزار وسیعی است


قد  می کشد در من


در این روزهای مه آلود

 

5-

نفس هایم را


جانم را


به تو می دهم


چشم هایم را نه


می خواهم


تماشایت کنم


در سپیده دم بارانی

 

6-

به احترام تو


آسمان


تا زانوان نقره ایش


خم می شود


می آیی


تقویم ها فقط


اردیبهشت خواهند داشت


تا ابد



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ