سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوزش درد بردباری را جرعه جرعه درکش که آن اساس حکمت و ثمره دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 91 تیر 4 , ساعت 1:13 عصر

                                                                    بازهم برای ماه هشتم

 

   هر وقت

   از پچ پچ موریانه ها

   بید می شوم

   و از خش خش ملخ ها

   نا امید

   پشت پنجره ی فولادی ات

   پناه می گیرم

   با نگاهی سپیدارم کن

   ای سپیده ترین !


پنج شنبه 91 تیر 1 , ساعت 1:43 عصر

  **گاهی می آیی


گاهی می آیی

مثل یک خواب شیرین

از دور 

 وچشم هایت

آن قدر  به من نزدیک می شوند

که من می توانم

وسعت هزار اقیانوس را

از پنجره هایشان تماشا کنم

اشک هایت

زیباترین رودهای جهان را  

   به خانه ام می آورند ...

   

گاهی می آیی

مثل یک خواب شیرین 

از دور

و گل های باغچه

با حریر لبخند   

به پیشوازت می آیند

و شاخه های  کو کب

به احترامت

سر، خم می کنند   

آسمان در قدمت  

   بذر مهتاب می پاشد ...



سکوت می کنی

پرندگان 

سکوت می کنند

دنیا ساکت می شود...



می آیی

مثل یک خواب شیرین 

از دور

و انتشار عطر تو

فطرت کوه های پشت خانه را

تغییر می دهد

دست هایت

بوی خورشید

بوی سیب می دهند

 

می آیی

مثل یک ...


می خواهم سلامت کنم

نمی شود

می خواهم بگویم :"دلتنگت بودم"  

نمی شود

آسمان

نگران توست

فانوسی از سمت مشرق

سو سو می زند

و تو را می بینم

از پشت شیشه های اشک

دست در دست نسیم

به زیارتی بزرگ می روی

می خواهم بپرسم : «دوباره می آیی؟

نمی توانم

می خواهم بگویم : " دلواپست می شوم   "

نمی توانم

رد پایت

روی ماسه های مرطوب

زیارتگاه من می شود

و تاریکی

تا کمر کوه بالا می آید

 

 

 

 



 


یکشنبه 91 خرداد 21 , ساعت 10:56 عصر

 

* کوپه کوپه ، آفتاب                       به امام رضا (ع) 

به میهمانی ات می آیم

هر روز

با بلیت شب

سلامم : زمستان

جانم : پاییز

پیغامم : تشنگی ...

برمی گردم

با قطار، قطار؛ سپیده

کوپه ، کوپه ؛ آفتاب

فرسنگ ، فرسنگ ؛ روشنی ...

آه ای امام عشق

دعوتم کن دوباره

به یک لقمه ماه

به یک تکه بهار

در ایستگاه خورشید


شنبه 91 خرداد 20 , ساعت 12:49 عصر

                                                                               به زائرین ماه هشتم

بیا ما را طـــــــلا کن ؛ ای دل ، ای دل

به عشقی مبتلا کن ؛ ای دل ، ای دل

قــطار مشــــهد از اینجا گــــــذر کـــرد

بیـا شـــال و کلا کن ؛ ای دل ، ای دل


       * * *


بیا یکباره محشـــــــــر شو ، دل من !

خلیلی کــــــن ، پیمبر شو  ، دل من !

شنیــــــــدم زائــر صحـن رضایــــــــی

کبـوتـــر شو ، کبوتــــر شو ، دل من !

 


چهارشنبه 91 خرداد 17 , ساعت 2:44 عصر

عبور سرخ

 

وقتی چکاچاک شمشیر ها

فرو نشست

و خورشید

در شفق خون حسین ،

فرو رفــــــت ،

نسیم عزا دار

خاکستر خیمه ها را

  بر سر و روی خود می ریخت ...

 

و تیغ زبانت

  از فراز اشتران برهنه

     گردن متجاوزان را

                           نشانه گرفت ...

 

دشمن ، نمی دانست

حسین ( ع ) حنجره اش را

در گلوی تــــــو نهاده است 

و عباس(ع) ، دستهایش را

بر شانه های تو

پیوند زده است

و یزید ، نمی دانست که :

« نبرید مگر سر خویش را »

 

 ای ذوالفقار علی !

چگونه بی شمشیر

در دو میدان جنگیدی ؟

چند لشکر خدا

تو را در کوفه و شام

یاری کردند؟

گرگ ها را

چگونه راندی؟

 گل هایت عون و محمد را

 از کدامین بهشت وام گرفته بودی

تا در عطش کربلا

نشا کنی؟


کدامین اقیانوس ، دل توست

 که بر پسرانت گریه نکردی

و بر کدام ملک عطوفت

فرمان می رانی

که وقتی برادرت

فرات را سیراب می نمود ،

تو علی اکبر را

 در دجله چشمانت ،

  غسل دادی

   دروازه کوفه ، هنوز

    مُهر «اسکتوا» ی تو را

بر لب دارد

     و زنگ های شتران

      هنوز ایستاده اند ...

 

  

    شمشیر صاعقه را

     با کدام سرمایه

      از خدا خریدی

                              و بر آن زن ناصبی زدی ؟!

 

ای مفسر آیات بی شمار !

آنگاه که دوزخیان

طبل رسوایی خویش را می زدند ،

عبور سرخ برادرانت را

آیه خیزران و دندان را

پرجم نیزه و سر بریده را

وطشت طلا و شراب را

چه زیبا تفسیر کردی !

 

ای امام صبور اسیران !

هنگامی که تو بذر عفت را

بر اشتران بی جهاز

به شام می بردی

وقتی روشنایی را

در کوچه های کوفه

ودر کاخ سبزمی کاشتی

در دلت چه آتشی بر پا بود؟


وقتی چهل وچهار ستاره را

از آسمان نینوا چیدی

تا در زمین شام بنشانی

نور خدا را تا کدامین سرزمین

                                        پراکندی؟ تا کدامین سرزمین ؟ ...


شنبه 91 خرداد 13 , ساعت 10:25 صبح

                                                          در سوگ امام عزیز (ره)

 درد غریبی کوچه را تبــــــــــــدار می کرد

 شب بود و شهر لاله ها "ای یار" می کرد

 

  آ ما ج خنجر ، شخم می زد شانه هــــا را

  تا ژرفنای سیـــنه هـامـان کــار می کـــرد

 

  در چشم شعـــرم اشکهـــای داغـــــــدارم

  دل را به سوگ غنچه ها وادار می کــــرد

 

  غــــــم بود و دست آشنـــای زرد پاییــــــز

  گل های سرخ بـاورم را خـــار می کـــــرد

 

  بر دوش مردم  ، آفتـــاب خـــانه هــامـــان

  می رفت و چشم آسمان را تار می کـرد

 

   سیـــل غـــزل بنــــد دل بیــــــــــچاره ام را

   می کنــد و غـم را بر سرم آوار می کـــرد

 

   با آن که بیــرون می زد از سینه ، دل من

   پشت جنــاغ سینــه ام اصــرار می کــــرد

 

   تکــرار می شد آسمان بــر گونــه هـــــایم

   صد کهکشان را ناله ام بیــدار می کـــــرد

 

   لرزیــدم از ســـرمـای بــی هنـــگام خرداد

 درد غریبی کوچه را تبــــــــدار می کـــرد ...


چهارشنبه 91 خرداد 3 , ساعت 12:10 صبح

* همیشه ، اکنونی               برای امام رضا (ع)    "ره آورد سفری دو روزه به مشهد مقدس"

در طوفان زمان

گم می شود همه چیز

اما تو

همیشه ، اکنونی

برای زائرانی که

از شش جهت

بال می سایند

بر مهربانی جاده ها

***

سراسیمه

ابرناک

می رسند از راه

گردباد می شوند

در محله ی عشق

و من می کشانم

می آورم

نیمی از خود را

با کوزه های بزرگ تشنگی

و پیوند می خورم

به طوفان مهربان

به امواج سلام

- چرخان ، چرخان ، چرخان -

آه ، چه آرامش غریبی ! ...

***

جسارت است

آیینه هایت را

می بوسم

طلاهایت را نه

دوباره

خانه ی کاهگلی ات را

در دلم

می سازم


 

***

شاه نیستی

دور باد

خشت های طلا

از گنبد آسمان پوشت


دوشنبه 90 دی 26 , ساعت 2:34 عصر

                       

     حبله رود                              حبله رود  1

 

حبله رود از کوه های فیروزکوه و دماوند_واقع در استان تهران_ سرچشمه می گیرد و سقای دشت گرمسار است و تنها رودخانه ی دائـمی مسیر تهران _ مشهد ( از طریق گرمسار_سمنان_ سبزوار) ، محسوب می شود .

نفرینمان نکن

به توحق می دهیم

اخم کنی

 سکوت کنی

یا به زمین و زمان ، بد بگویی

اما

نفرینمان نکن

 

می دانم

مسمومت کرده ایم

اوره ات را بالا برده ایم

سپیدارهایت

 MS   گرفته اند

و قندرقه هایت(1)

پارکینسون ...

 

 

من،از روزی می ترسم

که زردآلوهایت

یرقان بگیرند

انارهایت

سرطان خون

و قورباغه ها

در بستر تشنه ات

له له بزنند

و ابوعطا را فراموش کنند

من ، از روزی می ترسم

که باستان شناسان بنویسند :

"قرن ها پیش

در این دره ی طولانی

رودخانه ای

آیینه ی ماه بوده است"

و بر سنگ مزارت حک کنند:

"رودخانه ی ناکام

تولد: هفت هزار سال پیش از میلاد

وفات: ... "                                     ادامه دارد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قندرقه :نام محلی گیاهی علفی ؛ در گذشته،از ساقه های سبزرنگ آن،که تقریبا به اندازه ساقه گندم،قطر دارد،در سبدبافی استفاده می کردند .

 


دوشنبه 90 دی 26 , ساعت 2:32 عصر

 

 

 

                                           حبله رود 2 

http://www.garmsarnews.com/Garmsarpic/Garmsarnews0009.JPG

 

آه ای حبله رود پیر

وقتی پسرانت

در سایه ی سنجدها

خمیازه* می کشند

وقتی قوچ های"کلرز" (1)

و بزغاله های "اژدها کوه" (2)

 در پساب های تو

 جان می دهند

وقتی با هجوم دودکش های"سردره" (3)و "علی آباد"(4)

سردرد می گیری

و نفس هایت

به شماره می افتد

بر ما خشم مگیـر

 

می دانم

فصل عاشقی گذشته است

وتو دیگر نمی توانی

به "شازده حسینت" (5) سلام کنی

و برای میراب های "بنکوه" (6)

آوازهای نقره ای بخوانی

اما

داستان، داستان دیگری است

می ترسم

روزی مثل من

در ازدحام خارهای زرد

 گم شوی ...

 

 

 

نمی دانم

چند هزار سال

کل(7) ها و پلنگ ها

به شوق چشمه های تو

از "شمشیرکوه" (8) پایین آمده اند

"کبوتردره"(9) و" سیمین دشت"(10) را

زیرپا گذاشته اند

بره ها و توله هایشان را

زیر سایه ی گزهای بلند

با لالایی هایت، بزرگ کرده اند

و چوپان ها

با آوازهای تو

گله ها را به قله ها رسانده اند

اما هنوزهم

گندمزارهای آبادی

در انتظارآمدنت،سرک می کشند

و کاج های سالخورده

برای دره های "نمرود"(11) و"دلیچای"(12)

نماز باران می خوانند                     ادامه دارد

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-قله ای درشمال غرب گرمسار

2-کوهی در شمال گرمسار

3-دره ای در 10 کیلومتری غرب گرمسار در مسیر جاده تهران _گرمسار_مشهد ؛اخیراشهرک صنعتی با ده ها کارخانه در نزدیکی این دره احداث شده است که در آلودگی هوای گرمسار نقش اصلی را دارد .

4-نام روستا و شهرکی صنعتی

5-شازده حسین (شاهزاده حسین) نام امامزاده ای بر فراز کوهی در شمال گرمسار و در ساحل حبله رود که هرسال در  28 صفر(چهل و هشتم) زیارتگاه عموم گرمساری ها بود .چند سال پیش،جویندگان گنج،این مکان را کاملا ویران کردند .

6_ بنکوه (بن کوه ) : ایستگاه راه آهن در مسیر تهران شمال بعد از ایستگاه گرمسار ،در دهانه ی حبله رود

7-بز کوهی نر

8_کوهی در شمال شرق گرمسار

9-کبوتر دره :دره وایستگاه راه آهن در مسیر تهران-گرگان بعد از بنکوه ، درساحل حبله رود

10- سیمین دشت : دره و ایستگاه را ه آهن بعد از کبوتر دره ،در ساحل حبله رود

11و 12-دو شاخه اصلی تشکیل دهنده حبله رود

* در ویرایش پیشین، به جای خمیازه " کراک " بود .


دوشنبه 90 دی 26 , ساعت 2:26 عصر

   http://www.ngdir.ir/Data_SD/GeoportalInfo/Subjects/Pics/46839_1.jpg 

  * حبله رود 3                       

آه ای رود مهربان!

قرن ها

به پدرانم نان دادی

وگندم ری را

تا بغداد بردی

 

حبله رود!

ما متمدن شده ایم

دیگرهرغروب

دختران آبادی

کوزه بردوش

از چشمه هایت برنمی گردند

ما متمدن شده ایم

درباور های تازه ی ما

رودخانه را آفریده اند

که فاضلاب هایمان را دور نریزیم

تا آب های زلالش را

با زهرکودهای شیمیایی

ترکیب کنیم

و ویلاهامان را

از ساحل آلوده اش

تماشا کنیم

وگاهی سوار بر امواج خیالی اش

به مجلس هم برویم

کاش روزی که رستم

از ساحل جنگل پوشت

به مازندران می رفت

دیو های تو راهم کشته بود

 

آه ای حبله رود پیر

هرشب با سرفه های تو

بیدارمی شوم

دست بر پیشانی ات می گذارم

تب ، علامت خوبی نیست ... 

 

نفرینم نکن حبله رود!

اشک هایم را به یاری ات می فرستم

دلم ، بی نهایت پر است

اما دست هایم خالی است

نفرینم نکن

من ، تنها می توانم

برایت فاتحه ای بخوانم ...


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ