سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر بدین شمشیرم بر بینى مرد با ایمان زنم که مرا دشمن گیرد ، نگیرد ، و اگر همه جهان را بر منافق ریزم تا مرا دوست دارد ، نپذیرد ، و این از آن است که قضا جارى گشت و بر زبان پیامبر امّى گذشت که فرمود : اى على مؤمن تو را دشمن نگیرد و منافق دوستى تو نپذیرد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 93 تیر 30 , ساعت 9:53 عصر

 

*شاخه گلی برای تو                                          به اسماعیل هنیه و رزمندگان غزه

غزه


عید می آید ...

گذرگاه بسته است

از دنیای شاعران،

شاخه گلی برای تو می‌آورم،

قلاده ای برای «نتانیاهو»

 لنگه کفشی برای "بان کی مون "

 ...


شاخه گلی برای تو

روسری‌ای برای «ابومازن»

کلوخی برای "السّی سی"

و اُفی برای دو «عبدالله» دو "عبدالشّیطان "

 

 

اسماعیل!

اینجا شِعب ابی‌طالب است یا کربلا؟!

یک شِعب و چند ابوسفیان؟!

یک کربلا و چند یزید؟!

گذرگاه را بسته‌اند

دل‌های ما گذرگاه نمی‌خواهد اسماعیل!

ترکش بمب‌های «باراک»

پیشانی بچه‌های ما را هم

                              سوزانده است

 

اسماعیل!  اسماعیل!

دنیا کنار پنجره‌هایش مرده است

کنار هزاران هزار پنجره

و خونِ کودکانت

در بورس‌های نیویورک

معامله می‌شود

مزایده‌ی خون

مزایده‌ی نفت

مناقصه‌ی عشق،

مناقصه‌ی ...

 

اسماعیل!

دنیا پر شده از نمرود

از فرعون

از شمر

دنیا پر از گرگ شده است

اما

تو می‌دانی

شانه‌های شیطان

با لنگه کفشی

فرو می‌ریزد

تو بهتر از من می‌دانی

فردا، فرشتگان

دوباره

در باغچه‌های شما

نیلوفر خواهند کاشت؛

بلال‌ها از مأذنه‌ها بالا خواهند رفت

سیاهی خواهد مُرد

و سواحل غزه

در هیاهوی بچه‌ها

تنفس آبی خویش را

از سر خواهد گرفت.      

                                      6/ 11 /87 (ویرایش دوم : تیر 93 )


یکشنبه 87 بهمن 6 , ساعت 11:23 عصر

می‌گویند : عید آمده است

گذرگاه بسته است

از دنیای شاعران،

شاخه گلی برای تو می‌آورم،

لنگه کفشی برای «لیونی»

روسری‌ای برای «مبارک»

و اُفی برای دو «عبدالله»

 


اسماعیل!

اینجا شِعب ابی‌طالب است یا کربلا؟!

یک شِعب و چند ابوسفیان؟!

یک کربلا و چند یزید؟!

گذرگاه را بسته‌اند

دل‌های ما گذرگاه نمی‌خواهد اسماعیل!

ترکش بمب‌های «باراک»

پیشانی بچه‌های ما را هم

                              سوزانده است


اسماعیل!  اسماعیل!

دنیا کنار پنجره‌هایش مرده است

کنار هزاران هزار پنجره

و خونِ کودکانت

در بورس‌های نیویورک

معامله می‌شود

مزایده‌ی خون

مزایده‌ی نفت

مناقصه‌ی عشق،

مناقصه‌ی ...

 

اسماعیل!

دنیا پر شده از نمرود

از فرعون

از شمر

دنیا پر از گرگ شده است

اما

تو می‌دانی

شانه‌های شیطان

با لنگه کفشی

فرو می‌ریزد

تو بهتر از من می‌دانی

فردا، فرشتگان

دوباره

در باغچه‌های شما

نیلوفر خواهند کاشت؛

بلال‌ها از مأذنه‌ها بالا خواهند رفت

سیاهی خواهد مُرد

و سواحل غزه

در هیاهوی بچه‌ها

تنفس آبی خویش را

از سر خواهد گرفت.


 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ