[ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]
 
جمعه 92 تیر 28 , ساعت 12:36 صبح

* * *    می توانستی اما                            برای خدیجه کبری(س)

 

می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی

می توانستی از فراز کاخ های زمرد

کاروان هایـت را تماشا کنی

که از تجارت حبشه و شام می آیند

می توانستی ...

می توانستی

اما تو

برحصیر کهنه ی یتیمی نشستی

که بوی فرشتگان می داد ...

سلام خدا گوارایت باد

روزی که تو

نیمه ی خرمایت را

به پیامبر ، بخشیدی

آسمان ، تو را

مادر  مادر  امامان کرد .1

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-

سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی. 


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ