* * * می توانستی اما به خدیجه کبری(س)
می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی
می توانستی از فراز کاخ های زمرد
کاروان هایـت را تماشا کنی
که از تجارت حبشه و شام می آیند
می توانستی ...
می توانستی
اما تو
برحصیر کهنه ی یتیمی نشستی
که بوی فرشتگان می داد ...
سلام خدا گوارایت باد
روزی که تو
نیمه ی خرمایت را
به پیامبر ، بخشیدی
آسمان ، تو را
مادر مادر امامان کرد .1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-
سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.
*شاخه گلی برای تو به اسماعیل هنیه و رزمندگان غزه
عید می آید ...
گذرگاه بسته است
از دنیای شاعران،
شاخه گلی برای تو میآورم،
قلاده ای برای «نتانیاهو»
لنگه کفشی برای "بان کی مون "
...
شاخه گلی برای تو
روسریای برای «ابومازن»
کلوخی برای "السّی سی"
و اُفی برای دو «عبدالله» دو "عبدالشّیطان "
اسماعیل!
اینجا شِعب ابیطالب است یا کربلا؟!
یک شِعب و چند ابوسفیان؟!
یک کربلا و چند یزید؟!
گذرگاه را بستهاند
دلهای ما گذرگاه نمیخواهد اسماعیل!
ترکش بمبهای «باراک»
پیشانی بچههای ما را هم
سوزانده است
اسماعیل! اسماعیل!
دنیا کنار پنجرههایش مرده است
کنار هزاران هزار پنجره
و خونِ کودکانت
در بورسهای نیویورک
معامله میشود
مزایدهی خون
مزایدهی نفت
مناقصهی عشق،
مناقصهی ...
اسماعیل!
دنیا پر شده از نمرود
از فرعون
از شمر
دنیا پر از گرگ شده است
اما
تو میدانی
شانههای شیطان
با لنگه کفشی
فرو میریزد
تو بهتر از من میدانی
فردا، فرشتگان
دوباره
در باغچههای شما
نیلوفر خواهند کاشت؛
بلالها از مأذنهها بالا خواهند رفت
سیاهی خواهد مُرد
و سواحل غزه
در هیاهوی بچهها
تنفس آبی خویش را
از سر خواهد گرفت.
6/ 11 /87 (ویرایش دوم : تیر 93 )
* * * می توانستی اما برای خدیجه کبری(س)
می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی
می توانستی از فراز کاخ های زمرد
کاروان هایـت را تماشا کنی
که از تجارت حبشه و شام می آیند
می توانستی ...
می توانستی
اما تو
برحصیر کهنه ی یتیمی نشستی
که بوی فرشتگان می داد ...
سلام خدا گوارایت باد
روزی که تو
نیمه ی خرمایت را
به پیامبر ، بخشیدی
آسمان ، تو را
مادر مادر امامان کرد .1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-
سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.
* * * مادر مادر امامان برای خدیجه کبری(س)
می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی
می توانستی از فراز کاخ های زمرد
کاروان هایـت را تماشا کنی
که از تجارت حبشه و شام می آیند
می توانستی ...
می توانستی
اما تو
بر حصیر کهنه ی یتیمی نشستی
که بوی فرشتگان می داد
سلام خدا
گوارایت باد
روزی که تو
نیمه ی خرمایت را
به پیامبر ، بخشیدی
آسمان ، تو را
مادر مادر امامان کرد .1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-
سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.