جمعه 95 آذر 26 , ساعت 10:59 عصر
به پیام آور عشق
آمدی این همه خورشیــــــــد درخشــان دادی
مرده بود آدم و عالم ، به زمیــــــــن جان دادی
کشتـــزاران جهان ، خشک و سترون شده بود
لطف کردی و به مـــــا ، لالــه و ریحـــان دادی
همه جــا شعبــــده ی ساحــــر فرعونی بــود
چشم وا کردی و آن تحفـــــه ی کنعـــان دادی
کعبـــه در سیـطره ی نعــره ی شیطان گم بود
مهربانا ! تــــــــو به او مهــــــر سلیمــان دادی
دل خاکستـــری ام را سحری روشــــــــن کن
ای که با صاعقه ای آتــش پنهــــــــــان دادی !
نوشته شده توسط فضل ا... قاسمی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 93 دی 10 , ساعت 11:1 صبح
چـــه زهـری شد ربیـع الاول ما !
و سر وا کرد زخــــــم تـــاول ما !
امان از سوز سرو سبز پوشی !
امان از شعلــه های مشعل ما !
نوشته شده توسط فضل ا... قاسمی | نظرات دیگران [ نظر]