1
بی آن که بدانی
برایت
گوشواره ای می سازم
هر شب
از الماس هایی که
در دعاهایم
آهسته آهسته
ستاره می شوند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2
نشناختمت
اما
مهربان تر از تو
هیچ بارانی نیست
با آن که
هر روز
قطره قطره
با آیینه ها
خدا حافظی می کنی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3
می توانم
قلبم را
فراموش کنم
ساکنانش را
هرگز
بی آن که بدانی
برایت
گوشواره ای می سازم
هر شب
از الماس هایی که
در دعاهایم
آهسته آهسته
ستاره می شوند ...
نامت را
پروانه ای کرده ام
لابه لای دفتری که می دانی
دلم را ورق نمی زنم
می ترسم
از پر کشیدن و رفتن
پروا نکنی
****************
- سلام
- سلام
کجا می روی
با نسیمی که هر روز
از انحنای کوچه
غزل خوان می گذرد
کجا می روی
با چشمه ای که
هر شب
در کوه های پشت خانه
باماه قدم می زند
یادت را
آه
پیش از نماز صبح
در سجاده ام می گذارم
و برای رسیدنت
زیر باران
دعا می کنم