-
1-
همراه ماه
از راه می رسی
انبوه ستاره ها
به آینه ها
سلام می کنند
باران
آغاز می شود
2 -
کنارم باش گاهی
آی
ماه بالا سر !
3-
دست هایم را بگیر
برف می بارد
در پایان راه
4-
یادت
گندمزار وسیعی است
قد می کشد در من
در این روزهای مه آلود
5-
نفس هایم را
جانم را
به تو می دهم
چشم هایم را نه
می خواهم
تماشایت کنم
در سپیده دم بارانی
6-
به احترام تو
آسمان
تا زانوان نقره ایش
خم می شود
می آیی
تقویم ها فقط
اردیبهشت خواهند داشت
تا ابد
*به مادران ماه
با سلام تو
چراغ ستاره
روشن می شود
و ماه
با لالایی هایت
پشت ابر های تیره ی سر گردان
خواب های شیرین می بیند
ترانه های ایلاتیت
سرود زندگیند
لبخند هایت
هزار سپیده ...
مادر ماه !
آفتاب
هر روز
از پشت پلک های تو
طلوع می کند ...
آه ای خمیده ی سربلند !
پیش از آسمان
بالای سرم بودی
و پیش از سایه
در کنارم
تا همیشه
سوگند بزرگم
شیر پاک توست
ای آبی وسیع !
از ابر سپید گیسوانت
شرمنده ام
*ای بهار معطر ! به امام عصر (عج)
ای بهار معطّــــــــر به دستــت !
آفتاب منــــــــــــوّر به دستـــت !
صف به صف تشنگانـی اسیریم
روح صد چشمه کوثر به دستت!
کاروان شهیـــــــــــدان رسیدنـــد
ایــن همه سرخ پر پر به دستت!
تاب طوفــــــــــان و آتش نــداریم
ای نسیــــــــــم مطهّر به دستت!
بــال پـــروازمــــــان را بیـــــــــــاور
آسمــان و کبوتـــــــــر به دستت!
از پشت پنجره های اشک
می بینمت گاهی
عبور می کنی
از خیابان های خاطره
کوچه های دلتنگی
با زنبیلی از
سکوت و سپیده
آنقدر
آبی قدم می زنی
آنقدر
ستاره با تو اند
که پشت هزار آسمان
از حسادتشان
خم می شود
* دریا شدن به مناسبت ورود حضرت امام (ره) و آن روزهای خوب
یک شب نشستنـد و گفتند : خورشیــد را سر ببرید
باران خنجـــر بباریــــــــد ، بال کبوتــــر ببریــــــــــد
یک شب نشستنــد و گفتنـد : باید که باران نباشــد
حتی گل کوچکی هم ، در ذهــــن گلدان نباشــــد
احساس جنگل بسوزد ، فرزند دریـــــــــــا بمیــرد
یعنی پرنـــــده نخوانـــد ، در سوگ گل ها بمیـــرد
دل های ما در قفس بود ، بــ ـا میله ها هم نفس بود
گل ها همیشه به تبعید ، غوغای خاشاک و خس بود
داغی به جان صنوبـــــــر ، زخمی به جسم سپیدار
فصل تبـــــــر بود و آتش ، بازار گل کردن خــــــــــار
چون آسمان ایستــــــادی ، صد کهکشان در نگاهت
شب تا سحـر می نشستند ، ماه و ستاره به راهت
پا در رکـــاب نسیمی ، یک صبح روشن رسیــــــدی
در بـــاغ زیبای میهن ، صدها چمن لاله دیــــــــــدی
باریدی آن سان که هر جوی ، احساس دریا شدن کرد
گل در هـــــــوای زمستـــان ، اندیشه ی وا شدن کرد
آیینــــــــه ، آییـــــــن ما شد ، رسم شکفتن به پا شد
دلواپسی ها گذشتنــــــد ، دل با خدا آشنـــــــــــا شد
وقتی
دارکوب ها
سکوت می کنند
و سرچه های آبادی
رقص انجیر را
از یاد می برند
و زنبور های عسل
دیر بیدار می شوند
وقتی
رودخانه ها
آوازهای نقره ای
نمی خوانند
وابرهای دماوند
از قلّه ها
فرار می کنند
و دختران ایل
کوزه ها را می شکنند ...
هراسان می شوم
مادرم می گوید
آسمان
قهر کرده است
از بس که ما
به زمین چسبیده ایم
* * دنیا برای تو نبود * به پیشگاه مقدس فاطمه زهرا (س)
دنیا برای تو نبود
ای زیور گردنت
تسمه ی مشک
دنیا برای تو نبود ... (1)
می دانم
پینه ی دستانت را
هر روز
با علی (ع(
قسمت می کردی
ودستاس تو
آسمان را می چرخاند (2)
دنیا برای تو نبود
تردید دارم
خرمایی از فدک
خورده باشی
کاش می دانستم
وقتی ستارگان
تو را تشییع کردند
) امام ع(
اشک هایش را
به کدام گوشه ی بقیع
بخشید!
------------------------------------------------
1- رسول خدا : دنیا برای محمد(ص) وآل محمد (ص)نیست .
2- علی (ع): فاطمه(س) در خانه من آنقدر دستاس کرد که دستانش پینه بست
، آنقدر با مشک آب کشید که بند مشک بر شانه اش جای انداخت
و آنقدر خانه را روفت که جامه اش رنگ خاک گرفت