خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 97 خرداد 4 , ساعت 10:44 عصر

خدیجه کبری (س)

 

* * *    می توانستی اما                            به خدیجه کبری(س)

 

می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی

می توانستی از فراز کاخ های زمرد

کاروان هایـت را تماشا کنی

که از تجارت حبشه و شام می آیند

می توانستی ...

می توانستی

اما تو

برحصیر کهنه ی یتیمی نشستی

که بوی فرشتگان می داد ...

سلام خدا گوارایت باد

روزی که تو

نیمه ی خرمایت را

به پیامبر ، بخشیدی

آسمان ، تو را

مادر  مادر  امامان کرد .1

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-

سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ