[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 96 مرداد 1 , ساعت 3:19 عصر

گندمزار

1-

یادت

گندمزار وسیعی است

قد می کشد در من

در این روزهای مه آلود


***

2-

می توانم

قلبم را

فراموش کنم

ساکنانش را هرگز*

 

*پ.ن:متاسفانه کپی برداری ها وسرقت های ادبی خیلی زیاد شده.نمونه اش همین چند سطر بالا ست که بسیاری به نام خود ثبت کرده اند



لیست کل یادداشت های این وبلاگ