سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 94 اسفند 13 , ساعت 10:6 عصر

 

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1394/7/18/3662979_690.jpg

ماه

آغاز نام تو بود

تاریکی

پایان راه من

چه غفلتی !

چه غفلتی !

می توانستم

زمزمه های زندگی را

از رودخانه ای بیاموزم

که سر به زیر و مهربان

رمزآلود

از حوالی چشم های روشن تو

می گذشت

و سحر گاهان

حریر آواز هایش را

به تنهایی پل

می بخشید

می توانستم

در مهتابی تو

از آن همه سنگلاخ

از آن همه پرتگاه هول انگیز

عبور کنم

با بال های عشق

می توانستم امّا ...


ماه

آغاز نام تو بود ...


 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ