* برای شیخ شهید باقر النمر
بتخانه ها
رو به راهند
جاهلیت نو
دلّالان حجاز
خدایانشان را
در سواحل تایمز
در کارخانه های مدرن تل آویو
مونتاژ می کنند
و در بورس های منهتن
به حراج می گذارند
و کلید داران بی حیا
نمرود های جهان را
از آن سوی دریاها
به مکه می آورند
با کاروان های آتش
برای پسران ابراهیم
...
حق با تو بود شیخ !
چه گرگستانی است
این کاخ های مرمرین !
هفت هزار گرگ
هفت هزار کرگدن عصبانی
با دندان های مصنوعی
آرامش بیابان را
تکه پاره می کنند
حق با تو بود
دنیا چقدر شمر
دنیا چقدر حرمله دارد شیخ !
دنیا چقدر ...
آه ای خدای شن ریزه ها
خدای ابابیل ها !
خدای طبس
ابرهه ها آمده اند
عبدالمطلبی نیست
خانه ات را
با انبوه فیل ها
تنها نگذار
-
1-
همراه ماه
از راه می رسی
انبوه ستاره ها
به آینه ها
سلام می کنند
باران
آغاز می شود
2 -
کنارم باش گاهی
آی
ماه بالا سر !
3-
دست هایم را بگیر
برف می بارد
در پایان راه
4-
یادت
گندمزار وسیعی است
قد می کشد در من
در این روزهای مه آلود
5-
نفس هایم را
جانم را
به تو می دهم
چشم هایم را نه
می خواهم
تماشایت کنم
در سپیده دم بارانی
6-
به احترام تو
آسمان
تا زانوان نقره ایش
خم می شود
می آیی
تقویم ها فقط
اردیبهشت خواهند داشت
تا ابد
دست خورشید را
می گیری
ازقله ها
بالا می آیی
پیشانی زمستان
عرق می کند
و اشک های شوق
بر دامنه ها
سرازیر می شوند
شب
دندان هایش را
به هم می ساید
آه ! آفتاب من !