مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 02 دی 14 , ساعت 10:37 صبح

ستاره ها از کرمان طلوع می کنند

 

می گویند 

ستاره های کویر

نورانی ترند

ومن می گویم 

صادق ترند

عاشق ترند

کویر، وسعتِ عاشقی است

روزهایش آفتابی تر

شب هایش نجیب تر

آهوانِ کویر

شاعرند 

 

باد های مهربان

پیوسته

آوازِ نرمِ رمل هایش را

در گوشِ خارها زمزمه می کنند 

و پرندگانش

به سخاوت آسمان

سجده می برند

اما

گرگ هایش 

از دوزخی ترین دریاها 

به اینجا آمده اند 

از دورخی ترین جزیره ها

 

دیروز

گرگهای سیاه

با قلب های سیمانی

با دندان های صیقل خورده از جهل

و پوزه های متعفن کینه جو

ستاره های کویر را

تکّه پاره کرده اند

و من ایستاده ام  امشب

برای بادهایی که مرثیه می خوانند

برای آهوانی که غریبانه می گریند

و برای ستارگانی که 

از کرمان 

طلوع می کنند

سر

 خم کنم

 

----------- قاسمی


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ