• وبلاگ : لحظه هاي آبي( دلسروده هاي فضل ا... قاسمي)
  • يادداشت : آه ، آفتاب من!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آرام 

    آرزوهايت را يکجا يادداشت کن و يکي يکي از خدا بخواه... خدا يادش نميره. ولي تو يادت ميره چيزي که امروز داري آرزوهاي ديروزت بودند. اگر احساس ميکني گاهي خدا بهت کمک نميکنه، چون به توانايي هات ايمان داره هر روز صبح که بلند ميشي به جاي غر زدن سر آفتاب بايد اينو بگي. خداجون. سلام به روي ماهت!

    پاسخ

    سلام.خوب و خواندني مي نويسيد. از شما بسيار آموختم .نوشته هاي شما مرا به ياد دوستي مي اندازد که خوب بود و خوب مي نوشت و خوب مي انديشيد و دلي آسماني داشت ؛ افسوس، سال هاست که از او تنها خاطراتي برايم باقي مانده است. سپاس فراوان.
    + آرام 

    جاذبه ي سيب، انسان را به زمين زد. و جاذبه زمين، سيب را. فرقي نميکند، سيب يا انسان، سقوط سرانجام دل دادن به هر جاذبه اي غير از خداست . باز هم بلند شو، ايستادن کسي که زمين اش زده اند از کسي که به زور سرپايش نگه داشته اند زيباتر است.

    پاسخ

    سلام. استفاده کرديم.تعبير زيبايي بود . انسان گاهي از چنان ارتفاعي به زمين مي افتد که اگر هم برخيزد تا پايان عمر بايد فرياد استخوان هايش را تحمل کند و متاسفانه بسياري از ما اين افتادن ها را تجربه کرده ايم .جايي هم خواندم هر سقوطي نااميد کننده نيست ، سقوط قطرات باران را ببين چقدر زيباست.
    + آرام 

    دانشجويي به استادش گفت: استاد اگر شما خدا را به من نشان دهيد، عبادت اش ميکنم و تا وقتي خدا را نبينم آنرا عبادت نمي کنم! استاد به انتهاي کلاس رفت وگفت: آيا مرا مي بيني؟ دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتي پشت ام به شماست مسلما شما رو نمي بينم. استاد رفت و کنار دانشجو ايستاد وگفت: تا وقتي به خدا پشت کرده باشي هرگز او را نخواهي ديد.

    پاسخ

    سلام.خوب و خواندني و آموزنده بود.خدا يارتان.