آقای خبرنگار !
ماجرای کشتی آزادی را
برای پیرزن های غزه ببر
برای اردوگاه های کرانه ی باختری
بگذار پادشاهان عرب
باشمشیرهای عربی
و MISهای انگلیسی
برقصند
ولیوان هایشان را
به لیوان های کلینتون
وسارکوزی بزنند
آقای خبرنگار
خبرکشتی آزادی را
برای خرابه های غزه ببر
برای باغ های سوخته رفح
برای نخلستان های خاموش خان یونس...
پادشاهان عرب
وظیفه ی خود را خوب می دانند
نفت می فروشند
ازمرواریدهای خلیج فارس
گردنبند می سازند
برای دختران آمریکایی .
وهر روز سعی می کنند،
هروله می کنند
میان واشنگتن وتلاویو
قربانی می کنند
وجوانان شیعه را
گردن می زنند
پادشاهان عرب
وظیفه ی خود را می دانند
نصر الله را محکوم می کنند
هنیه را محکوم می کنند
و از ایران براِِِءت می جویند
آقای خبرنگار
دلواپس غزه نباش
سالن های رقص قاهره
کاباره های امان
وکازینوهای ابومازن
تاصبح بیدارند
آقای خبرنگار
برای پادشاهان عرب
قصه ی هزار ویک شب بخوان
و
از هالیوود بگو ...
* * * مادر مادر امامان برای خدیجه کبری(س)
می توانستی بر کرسی های عاج بنشینی
می توانستی از فراز کاخ های زمرد
کاروان هایـت را تماشا کنی
که از تجارت حبشه و شام می آیند
می توانستی ...
می توانستی
اما تو
بر حصیر کهنه ی یتیمی نشستی
که بوی فرشتگان می داد
سلام خدا
گوارایت باد
روزی که تو
نیمه ی خرمایت را
به پیامبر ، بخشیدی
آسمان ، تو را
مادر مادر امامان کرد .1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روایت شده است که حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب- که سه سال به طول انجامید-
سهم خود را که یک نیمه ی خرما بود به همسرش ،پیامبر خدا(ص) می داد ومی گفت: اگر من بمیرم باکی نیست تو پیامبری و باید زنده بمانی.